کارم یه جا بدجور گیر خورده بود
اصرار از ما و انکار از اونها
تو دلم یه لحظه مضطر شدم و میگفتم ای کاش میشد همین الآن امام زمان بیاد و کمکم کنه اینا ( مسئولان اون مکان مذکور) رو راضی کنه که انقد لجاجت به خرج ندن
چند ثانیه ای نگذشته بود که آقایی با سیمایی نورانی وارد دفتر شد